سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به دوستی آن که دین ندارد، شادی نمی توان کرد . [امام علی علیه السلام]

تا ابد عشق تو مرا بس

Powerd by: Parsiblog ® team.
آخرین نوشته در سال 1386(چهارشنبه 86 اسفند 29 ساعت 4:25 عصر )

سلام رفقا ...این آخرین نوشته من در سال یک هزار و سیصد و هشتاد و شیشه...............................

 

از این که در کنار شما می نوشتم نهایت لذت می بردم.

 

راستش من می خوام همه چیزو فراموش کنم....به این نتیجه رسیدم که عشقم اگه بره با عشقش راحتتر و خوشحال تره....برای همینم دفترچه

 

روزانمو آتیش زدم......می خوام از نو متولد شم روز میلادمو تبریک بگین........نذارین کامی کوچولو غصه بخوره

 

عید همتون مبارک

سال خیلی خیلی خیلی خوبی براتون آرزو می کنم

ایشاا...همه به عشقتون به مرادتون به آرزوتون برسید

 

دوستدار و رفیقتون کامی

بدرود


» کامبیز بهار مست
»» نظرات دیگران ( نظر)

وقتی می شنوم.....(سه شنبه 86 اسفند 28 ساعت 2:47 عصر )

وقتی‌ می‌شنوم‌ که‌ مَردان‌


چه‌ مُشتاقانه‌ از تو سخن‌ می‌گویند


وَ زنان‌


چه‌ پُر کینه‌ ،


به‌ زیبایی‌اَت‌ پِی‌ می‌بَرَم‌ !


» کامبیز بهار مست
»» نظرات دیگران ( نظر)

گیسوانت در باد(جمعه 86 اسفند 24 ساعت 11:18 صبح )

 

 

 

گیسوانت در باد

 

پرچم فتح است برای جنگ آورانی که سال هاست

 

در فراق تو جنگیده اند..............................

 

 

بوی وطن می دهی ، خانه ات کجاست ؟؟؟؟


» کامبیز بهار مست
»» نظرات دیگران ( نظر)

جنس تو(چهارشنبه 86 اسفند 22 ساعت 3:13 عصر )

 

 

 

 

 

 

مردم از جنس تو می پرسند ؟؟؟ می گویم از جنس بغض من است... دندان های سفیدشان افق نگاهم را پر            می کند..******


» کامبیز بهار مست
»» نظرات دیگران ( نظر)

ما در این کلبه خوشیم(یکشنبه 86 اسفند 19 ساعت 4:28 عصر )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ما در این کلبه خوشیم....................................................

تو در آن اوج که هستی خوش باش.

ما به یاد تو خوشیم!

تو به یاد هرکه هستی خوش باش!!!


» کامبیز بهار مست
»» نظرات دیگران ( نظر)

یک روز می بوسمت(چهارشنبه 86 اسفند 15 ساعت 10:22 صبح )

 

 

 

 

      یک روز می بوسمت.....................

............................................................

................................................................

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یک روز می بوسمت ! فوقش خدا منو می بره جهنم ! فوقش می شم ابلیس ! آنوقت تو هم به خاطر این که یک « ابلیس » تو را بوسیده ، جهنمی می شی ! جهنم که اومدی ، من اونجا پیدات می کنم و دور از چشم خدا هر روز می بوسمت ! وای خدا چه بهشتی میشه جهنم پنهان کردن هم ندارد .

مثل خنده های تو نیست که مخفی شان می کنی ، یا مثل خواب دیشب من که نباید تعبیر شود

مثل نجابت چشمهای تو است ، وقتی که توی سیاهی چشمهای من عریان می شوند . عریانی اش پوشاندنی نیست ، پنهان نمی شود ... .
یک روز می بوسمت !

یکی از همین روزهایی که می خندانمت ، یکی از همین خنده های تو را ناتمام می کنم : می بوسمت !

و بعد ، تو احتمالا سرخ می شوی ، و من هم که پیش تو همیشه سرخم ... .

 

 

 

 

 


» کامبیز بهار مست
»» نظرات دیگران ( نظر)

چرا انقدر دیر به سراغم آمد؟(جمعه 86 اسفند 10 ساعت 2:39 عصر )

دیدمش ودر دل گریستم همان کسی که سال ها

 

منتظر یک نگاهش ، لبخندش . . .

 

پس از آن همه ی انتظار که با تمامی سختی اش بود

 به سر آمد............

 

به رویم لبخند زد!

 

 هیچ گاه فراموش نمی کنم نگاهش را و من بی هیچ حرفی

رویم را به سمت دیگری برگرداندم .

می دانم که بسیار تعجب کرد . آنروز در تنهاییم آنقدر اشک ریختم تا چشمه اشکم خشکید و حسرتی به عمق زخم یک

نیشتر بر دلم چنگ انداخت .

 

                                باز هم دیدمش و باز هم در دل گریستم      آخر چرا ؟

                               آخر چرا اینقدر دیر به سراغم آمده بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


» کامبیز بهار مست
»» نظرات دیگران ( نظر)

آقا جان دستم بگیر.اربعینه(پنج شنبه 86 اسفند 9 ساعت 2:21 عصر )

 

 

 

 

 

     

        به یاد کربلا دل ها غمین است

      

  دلا خون گریه کن چون اربعین است . . .

 

 

 

 

  آقا جان از روی شما شرم سارم به خدا

این چهل روز هر وقت که به یادتان می افتادم

به جز آه چیز دیگری در توشه ام نبود....

باور کنید پشیمانم .....................................

آقا جان رو سیاهم دستم را بگیر . . . .دستم بگیر دیگه روز اربعین .....داره تموم میشه

 


» کامبیز بهار مست
»» نظرات دیگران ( نظر)

گویا به تنهایی لایق ترم !!!(دوشنبه 86 اسفند 6 ساعت 4:21 عصر )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تنهایی.... !
گویا به تنهایی لایق ترم .
حق من همان تنهایی کهنه ای است که تو گرفتی
و گویا حال پس می دهی !؟
شاید بهتر باشد پس بگیرم .
نمی دانم ؟!؟
همان تنهایی کهنه که هیچ کس نفهمید ،
تو هم نفهمیدی هرگز !!!
ناگاه آمدی و حال ...
در آسمان من همه خوبند حتی بدها ،
و من ،
همان من تنها همان بی دیوار . همان من بی سایه
دیگر تمام آدمکهای آسمانم را ندیدم .
اما گویا دارم از ستاره ام می افتم .
انگار باید دوباره من باشم و یک ستاره تنهایی.... !

 

 

 

 


» کامبیز بهار مست
»» نظرات دیگران ( نظر)

قلبم را به خدمت گمارده ام(شنبه 86 اسفند 4 ساعت 2:38 عصر )

 

 

 

   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

          قلبم را

                در صومعه ای در دور دستها به خدمت گمارده ام....

         از آن روست که تلاش تو در تسخیرش بی ثمر است #####


» کامبیز بهار مست
»» نظرات دیگران ( نظر)

   1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
شکست
احوال شما؟
به چه می خندی تو ؟؟؟
[عناوین آرشیوشده]

بازدیدهای امروز: 14 بازدید
بازدیدهای دیروز: 12 بازدید
مجموع بازدیدها: 114565 بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

تا ابد عشق تو مرا بس
کامبیز بهار مست
نترس از هجوم حضورم ........ چیزی جز تنهایی با من نیست.
» پیوندهای روزانه «
» لوگوی دوستان من «



" alt="جای سایت شما در این جا خالیست - به روز رسانی : 10:52 ع 87/2/12 عنوان آخرین نوشته : انتقای سایت مابه آدرس جدید" width='85' >

» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «
 
زمستان 1386 - تا ابد عشق تو مرا بس